زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

حبه انگور

روزه گرفته دخملمون

امروز روز دومه ماه رمضانه آجی جونم تصمیم گرفت روزه بگیره تا نهار هیچی نخورد بعدم ناهار خورد تا ساعت 6:30بعد گفت ووووووووووووووووووی وووووووووی مامانی من گشنمه مامانم گفت بخور یکم ولی دیگه تا اذان هیچی نخور گفت باشه!!!!!!!!یکمی خورد و و بعد ساعت 8:15 گفت چقدرگرمه گشنمه !!!!!!!بعد یه قلپ آب خورد و تا اذان مخ ما رو خوردی از بس گفتی :گمشنمه !!!بعدم که اذان گفتن همچین خوردی که گفتم هر کی ندونه فکر میکته بدون سحری روزه گرفتیااااااااااااااااا!!!!!! آله دیگه این از اولین روز روزه تو گل آجی
12 مرداد 1390

إوستت دارم خواهر گلم

سلام جیگیلی آبجی خوبی گلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شرمندتم دیر به دیر آپ می کنم وبت رو ت آخه آبجی گلم سرم خیلی شلوغه!!!!!!!تازه گی ها یاد گرفتی کاغذ هارو شکل مربع های کوچیک میبری و با ماژیک رنگشون می کنی میزنی به ناخن هات و میگی که اینا ناخن مصنوعی هاته!!الهی من فدات شم با این رفتار بچه گونت !!!!چند روزپیش یکی از دوستای مامان اومده بود خونمون و برات یه تل و جند تا کش اورده بود و چه فیل کوچولو و برای داداشی هم یه ماشین کنترلی ولی شما ماشین رو هم صاحب شدی بابا هم گفت اشکال نداره برای این که حساس نشی مال تو بعدا برا داداشی می خریم!!!!فعلا که با به دنیا اومدن داداشی خیلی خوشت شده!!مامان جون مامان بابا رو میگم بهت یه کیف قرمز و یه آبرنگ و یه کتاب دا...
24 تير 1390

داداشی دوست دارم

وقتی مامانم 6 ماهش بود به من گفت  که قراره برام یه داداش کوچولو بیاد این قدر خوشحال شدم هر روز با هاش حرف می زدم و کلی ذوق می کردم و تازه خوبیشم این بود تا بهش می گفتم داداشی تکون بخور تکون میخورد برام و حالا امروز مامان از صبح رفته بیمارستان وقتی از خواب بیدار شدم یکمی بهانه گرفتم ام!اما خواهری سرمو گرم کرد اما یه دفعه شروع کردم به گریه کردن خواهری اومد گفت چته عزیزم:گفت گریه نکن بیا بریم یه زنگ بزن به مامان باهاشون بحرف یکم با مامان حرفیدم بعدش نشتیم با مامانجون و باباجونو خواهری و پسر خاله ام فیلم دیدیم بعد هم که دوستم بیدار شد رفتم باهاش بازی کنم مامانم رو ساعت 1 بردن تو اتاق عمل خدا جوونم ازت میخوام محمد علی و مامان سالم برگردن خو...
3 تير 1390

بابای عزیزه دلم

بابای عزیزم ، روز پدر رو بهت تبریک میگم و صمیمانه بر دستان مهربانت بوسه می‌زنم .از صمیم قلب دوستت دارم بابای من یهترین بابای دنیاست هی بابای من رو سر همهی باباهاست هی!!!!!! ...
25 خرداد 1390

کادو دردسر سااز مامان

سلاااااااااااام خوبییییییید؟ منم خوبم!!!!!!!!! امروز خواهری  برای  روز مادر یه نیم ست برای مامانم گرفته بووووووووود بعد مامانم بهم گفت :قشنگه اینا منم گفتم :اینا رو خواهرم براتون خریده؟ مامانم گفت :آره!!!من هم اول یه نگاهی چب چب به خواهری انداختم و داد زدم خیلی بدددددددددددددددددددددددی چرا برا من نخریدی؟؟؟؟؟بعدم  شروع کردم به گریه کردن!!!خواهرم هم گفت :تو مادری یا زنی؟؟؟؟ منم هیچی نگفتم!!!یعنی چیزی نداشتم بگم بعد مامانم گفت :واااا زهرا چرا این جوری می کنی مامان؟؟؟خواهرت که برای تولدت کادو گرفت حالا هم روزه مادر خب؟؟خوبه منم اون روز که برا تولدت کادو گرفت می گفتم چرا برای من نگرفتی هااااان؟؟؟؟بع...
4 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حبه انگور می باشد