چرا من عاشق لوازم آرایشم؟؟؟؟؟
سلام خوبین ببخشید دیر آپ کردم اخه خواهرم امتحان داشت وقت نداشت واسم بنویسه ولی عوضش امرووز آپ کرد واسم !وامااااااااا اتفاق امرووز ::
امروز بعدازظهر مامانم خواب بود باباهم پای کامپیوتر خواهری هم داشت ریاضی میحلید منم رفتم پای لوازم آرایش مامانم هی تا اونجااا که میتونستم خودمو آرایش کررددددددم این قد خوشمل شده بوودم بعد مامانم و خواهرم اومدن دیدنم !!بعد مامانم گفت :چرا رفتی سر وسایل آرایشم؟؟ مگه نگفتم واسه پوستت بده و خانم دکتره گفت سرپان نه سروان نه نه نه یادم اومد سرطاان زاا هست!!من گفتم خوب حالا دیگه مالیدم دیگه !!مامان گفت برو دست و صورتت رو بشور منم رفتم روی صندلی روشویی دستشویی شستم ولی مگه پاگ می شد بعد خواهری رو صدا کردم اومد هی شست و با دستمااال کاغذی پااک کرد ولی نمی دونم چراا این چیزهاایی که به مژه هاام مالیده بوودم هر کاری میکردم پااگ نمی شد!!!بعد رفتم نشستم پشت میز چون همه داشتند چایی و کاکائو می خوردند منم که عاااشق کاکائوام نتونستم نرم بعد هی بابا نگام می کرد این قد خجالت کشیدم که نگووووووووو!!!!!
پ.ن:شما نی دونید چراا من این قدر عشق لوازم آرایشم؟؟؟؟؟؟؟؟
نظر یادتون نره بااااااااااااااااااااااااااااااای نا بعد!!